آیلین جونآیلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

(*◕‿◕)مینویسم برای پاره ی تنم(*◕‿◕)

اذان

*١٠/١٠/٩٢* * 5 ماه و 23 روز* آیلین خیلی دلم گرفته،ناراحتم چون امروز بابابزرگ مادریم فوت کرد،داغونم مامانی. باورم نمیشه از پیشمون رفته خیلی مرد مومن و مهربونی بود. وقتی فهمیدم تو دل مامان هستی به بابایی گفتم باید بابابزرگم تو گوش نی نی مون اذون بگه چون عبادتشو خیلی قبول دارم.خیلی مرد خداپرستی بود.خدا رحمتش کنه رفتو آرزوم به دلم موند. دلم برای گلم گفتنش تنگ شده.همیشه میگفت سلام دختر گلـــــــــــــــــم.محکم دست میداد و وقتی میرفتیم پیشش خوشحال میشد و با خنده سلام میکرد. خدا بیامرزدش،مطمئنم جاش تو بهشته. ...
17 دی 1392

خواب

*١٧/١٠/٩٢* *  5 ماه و 27 روز * پری شب بابایی تو پذیرایی دراز کشیده بود که خوابش برد.منم پای لپ تاپ بودم. دیدم تو خواب سه بار پشت سر هم تو خواب میگه هوم هوم هوم!دیدم صداش بند اومد بیدارش نکردم،گفتم حتما داره خواب میبینه. یه دقیقه نگذشته بود که چشماشو وا کرد گفت:الهام یادت باشه هزارتومن صدقه بزاریم کنار. من:برای چی؟! بابایی:خواب دیدم. من:خواب بد؟ بابایی:نه،ولی صدقه بزاریم کنار.خواب دیدم افتادی. من:نی نی چی؟چیزیش شد؟ بابایی:نه،یه صدایی بلندی از افتادنت اومد ولی نه خودت نه نی نی چیزیتون نشد. دوباره خوابید.ولی دیگه خوابو بیدار بود.دلش آروم نبود مثل قبل. یهو پاشد رفت ت...
17 دی 1392

تو بهترینی

*٠٣/١٠/٩٢* *٥ماه و ١٣ روز* آیلین م،دختر گلم چند روزیه بازم شکم درد دارم گه گاهی هم نافم و دور نافم تیر میکشه.تو بارداری طبیعیه ولی اطرافیانم برام خیلی ناراحتن وقتی میشنون درد دارم. دیشب بابایی میگفت آیلین اذیت میکنه؟ گفتم نه،قربونش برم تا حالا بهترین بوده.اصلا مشکلی نداشتم.این دردا ضعف و مشکل خودمه نه دخترم. نمیدونم چرا هر کس که میگه نی نی ت اذیتت میکنه بهم برمیخوره.چون برام بهترین بودی و هستی . خداروشکر هیچ مشکلی نداشتم همه چیز داره نرمال پیش میره. اینارو نوشتم اگه روزی بهت گفتن مامانو اذیت کردی بدونی اینطور نبوده،من خوبه خوبم.بهتر از این نمیشم. خیلی دختر آروم و ماهی هستی.اینقدر خوب و آروم هس...
3 دی 1392
1